تموم شد ترانه،قلم را شکستم...
در خیابان های سرد شب
جز خدا حافظ صدایی نیست
من پشیمان نیستم
قلب من گویی در آن سوی زمان جاری ست
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد... فروغ فرخ زاد
"به نام پدر" می دیدیم که خبر فوت مشکینی رو زیرنویس کردن.آبجی کوچیکه گفت:نچ نچ نچ!یکی از علائم ظهور امام زمان اینه که علمای دین پشت سر هم می میرن. آره!یکی دو ماه پیش فاضل لنکرانی مرد،بعد حق شناس و حالا مشکینی. بچه که بودم هر روایتی در مورد دجال و خرش و پیرزن نهاوندی و جنگ ها و مرضای آخر زمون و از دم تیغ گذروندن گناه کارا می شنیدم، مو به تنم سیخ می شد.هر بار که زلزله می اومد یا مرشی شایع می شد یا جنگی رخ می داد،دلم می لرزید و به فکر توبه می افتادم.اما الان نمی ترسم.نه از دجال،نه از مرگ سرخ و سفید و نه از دم تیغ گذشتن.دلم می خواد همه چی تموم شه و بره پی کارش. به اندازه ی آدمی که از ابتدای خلقت بشر تا الان زندگی کرده و زجر کشیده خسته ام.از این که خودمو به هر دری می زنم که این گذشته ی نزدیک رو فراموش کنم،از اشتباهایی که کردم،از بی آرزو شدن خسته ام.زود باشید پایان دنیا رو نشونم بدید که می خوام چشمامو ببندم و برم،کاش آمرزیده!زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد،شاید این بار تو یه کره ی دیگه یا یه کهکشان دیگه یا یه عالم دیگه...
سلام خوبید؟ ممنون که سر زديد به مطالب خوبی اشاره کردید خوشحال ميشم هر وقت نونستيد بازم سر بزنيد
سلام ممنون از حضورت شما لينک نداريد؟ مايليد تبادل لينک کنيم حتما خبرم کن فعلا
مثله اين که شما خيلی خوشخيال تشريف داريد هاااا(منظورم زندگی در يک کرهی ديگر و اين حرفاست!!!!)
سلام. از اين پيش در آمد هايی که استفاده کرده بوديد شديدا خوشم اومد. خيلی با حال بودند. اگه ترانه ها هم تموم شده باشند؛ فرياد ها که هنوز تموم نشدند. پس دست نکه داريد و اون قلم بد بخت رو نشکنيد. چيز های بهتری هم برای شکستن وجود داره. ممنون که سر زدين. خوش باشين.
اقا مرسی که سر زدید خوشحالم که مسافرم بعد از دوساعت نیم تاخیر بالاخره رسید به مقصد در مورد بلاگتون هم باید بگم بلاگ بسیار زیبایی دارید
چه باحال ! پس تو هم به اين نتيجه رسيدی که امام زمان همين روزها مياد ؟!
با اون کامنتی که برام گذاشتی خواستی فقط خودتو ضایع کنی؟
سلام اول از همه ممنون که به وبلاگم اومدين نوشته آخرتونو کامل خوندم نگاهتون به زندگی برام جالبه میدونید نوشتتون خیلی جای حرف داره اما نمیدونم چقدر حرفام براتون خوندی باشه فقط میگم: لازم نیست گذشته دور و نزدیک فراموش کرد میشه باهاش کنار اومد من که این کارو کردم و اما در مورد انتظار: برای من یه آرزوی قلبیه بازم میام
<صد بار اگر توبه شکستی باز آی> من از اين که زندگی ام تموم بشه خيلی می ترسم. از کجا معلوم اون دنيا از اين جا سخت تر نباشه. البته خدا رحمن و رحيمه. إن شاء الله اون دنيامون به خير باشه.
چرا نیستی؟ بیا میخوام نظرتو زیر عکس بذارم