چشمی و صد نم ،جانی و صد آه
پیش درآمد:جانا چه گویم شرح فراقت چشمی و صد نم جانی و صد آه حافظ
فاطمه از پارسال خیلی تو خودشه.مامان می گه: من می فهمم چی می کشه. از اون روزای خوب دانش کده باهاش بوده تا این روزای وبایی.دانش کده ای که اگه گوشتو تیز کنی هنوز صدای قیصر و شفیعی کدکنی و فروزان فر و خیلی از رفته ها رو می شنوی.از همه مهم تر علی .علی سال بالایی شون بود.مامان می گه:اون وقتا که یه دانش کده بود و یه علی و ماجرای عشقش به فاطمه.عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها.عین فیلما،علی از یه خانواده فقیر روستایی و فاطمه از یه خانواده ی سرشناس تهرانی.بالاخره یه عقد ساده گرفتن و تو یه اتاق درب و داغون تو خواب گاه متاهلین ساکن شدن.هر روز درگیری و بحث بین گروهای سیاسی.علی خیلی تلاش می کرد تفرقه ایجاد نشه.انقلاب فرهنگی شد.جنگ شد.عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها.علی برای تحقق آرمان هاش رفت .همه ی آرمان فاطمه تو یه تابوت سبز و سفید و قرمز برگشت...هنوز اسمش که میاد گریه می کنه.به همون تلخی وقتی که روش خاک ریخت.حرفاش پر از گله و شکایت از این زمونست و خلاصش اینه که هیچ آرمانی ارزش نبودن علی رو نداشت.
سلام خوبین ؟ وای ممنون از دعاتون ... خب عشقای اینجوری هیچوقت از یاد آدما نمیره . از دلشون نمیره . آخه مگه میشه ...
وااای چقدر نوشته تون پر حس بود... و چقدر دلم واسه عشق علی و فاطمه کباب شد[دلشکسته]
چند صد هزار علی به خاطر این آرمان بی ارزش فاطمه ها رو تنها گذاشتند ....
نمیدونم چی بگم؟؟ از یه طرف خوشبحال فاطمه بخاطر چنین عشقی و از یه طرف حیف که ارمانها چه زود رنگ میبازن!!!
می دونید؟ از یکی شنیدم که عاشقای واقعی هیچ وقت به هم نمی رسن حالا که رسیدن اینجوری میشه می فهمید که هر چی خدا بخواد همون میشه
واقعا نوشته خوشگلی بود منو که به فکر فرو برد من دیگه مهندس نیستم . من گاو مهندسم ( بر وزن گاو مش حسنم ) ولی جدا خوشگل بود . بقول شاعر یکی رفت / یگی موند / یکی پنهون شد آسون
عجب!! شاید اگر بعد از اون علی هایی که رفتن و به قول دوستمون فاطمه هایی که بعدش تنها موندن,جامعه ما امروز به این شکل نبود و نمیشد ,حداقل تلخی نبودن علی ها به کام همسرانشون و فرزندانشون کمتر میشد...یادمون رفت...زودتر از اونچه که باید,یادمون رفت اونا واسه چی رفتن؟؟ آرمانهای اونا چی بود... ممنون بابت این پست زیبا.[گل]
حیف :(
هیچ آرمانی ارزش هیچ فقدانی رو نداره راست میگی ...
آرمان رو اینها خوردند یک آب هم روش روی همگیشان سیاه